رمان جرعت

#رمان_جرعت
#غمگین_عاشقانه
#نویسنده_فاطمه_معماری
قدم اول
نگاهی به پشت سر
قدم دوم
نگاهی به جلو
قدم سوم
نگاهی به زمین
هجوم افکار
حقیقت
تلخ یا شیرین؟
- تلخ
- شیرین
- تلخ
- شیرین
هِع
چه تلخ...
چه شیرین...
چه فرقی دارد؟
زبانم برای سکوت آموزش دیده‌اند...
گوش‌هایم برای نشنیدن...
و
قلبم برای سنگ بودن...
ساده و بی انتها
از تنهایی خویش گله‌مندم...
نمی‌دانم از که گله کنم.
از امواجی به معنای درد؟
یا از سکوتی به معنای فریاد؟
از ظاهر گرمی که از درون یک تکه یخ است؟
نمی‌دانم از خود گله کنم یا دیگری...
از این تنهایی یا از این زندگی...
دلم فقط یک چیز را می‌خواهد...
فقط یک چیز...
آن هم رفتن و به اوج رسیدن!
گاهی با خودم زمزمه‌وار تکرار می‌کنم.
«ارزشش را دارد؟!
ماندن در جهانی که پر از حرص و طمع هست!
پر از دروغ و نیرنگ!
جهانی که اکثریت مردم به نجابت دختر‌ها می‌خندند و امبل می‌نامند و وقاحتشان را به پای داف بودن می‌گذارند»
.
.
.
خلاصه:
دختری داریم تنها!
پسری داریم سرخوش!
دختری داریم هیچ دوستی به جز خودش‌ و خودش، نداره!
پسری داریم که با همه می‌پره!
احساساتِ دخترمون سر یه بازیِ مسخره، توسط دوستایِ پسره و خودِ پسره به گند کشیده میشه...
جرعت!
جرعت!
جرعت!
جرعتی که سرنوشتِ دخترمون رو عوض میکنه...
جرعتی که پسرمون رو سر به راه میکنی...
ولی آخرش،
همین جرعت، خیلی کارا می‌کنه!
بلاخره عاشق می‌شن.
ولی یه مانع بزرگ بینشونه....
مانعی که باعث تباهی میشه...
گذشته‌ای که هیچ‌کدوم خبری ازش نداشتن!

#پست_جدید #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #تنهایی #عاشقانه #خاصترین
دیدگاه ها (۲)

رمان جرعت

رمان جرعت

رمان وَ عِشق قُربانیِ غُرور

رمان وَ عِشق قُربانیِ غُرور

سر زمین باشکوه نگهبان آتش پارت ۱

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط